بیاید مشاعره کنیم

خواهشا بچه ها بیاین حیفه که تاپیک از بین بره

الان من بگم میام هزارتا حرف پشت سرم درمیاد که فقط همین ی دختره، هرچی بشه میگه باشه و هزارتا حرف دیگه
من منتظرم ی دختر دیگه به جمع اضافه شه تا منم بیام همین
خواهشا نگید این چه حرفایی که میزنی چون بهم ثابت شده و این حرفارو شنیدم

راستی خیلی واسم جالبه اونجا نوشته 69 کاربر ثبت نام شدند ولی من هر دفه میام فقط آقای فلاح و آقا کامیاب و آقا محسن و آقا امیر و ویزارد و میبینم
60 نفر بقیه الان دقیقا کجان؟

خوب شد گفتی ساتیا جان،واقعا بچه ها خیلی کم لطفی میکنن اگه به کل پستها نگاه کنید در کل 6 نفر هستن که بیشترین پست هارو می زارن، بقیه کجـــــــــــــــــــــــــــــان

آقای سعید خان پاسخ گو باش.راست میگن بچه ها.پس بقیه کجان؟
لصلاً ما اعتصاب میکنیم.دیگه پست نمیذاریم.اصلاً الآن انجمو آتیش میزنیم!

به اعصابت مصلت باش آرام باش محســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن آرام

سلام به همه
دوستان حق باشماست !
واقعا کم لطفی میشه در حق این انجمن ولی باید بگم که ما کم نمیاریم .حتی اگه کسی مطلب نزاره و کسی هم مطالعه نکنه و نظر هم نده ،باز من کار خودمو می کنم و کوتاه هم نمیام!!!!امیدوارم این 5 شش نفرهم که فعالیت جدی دارن مثل من فکر کنن و نا امید نشن..
ثانیا : به نظزم تا همین تعداد کفایت می کنه که تاپیک متروکه نشه.فعلا اعضا به ترتیب حروف الفبا شدن :
1. امیر
2.ساتیا
3.سعید
4.کامیاب
5.محسن
که به ترتیب شعراشونو میزارن.خواهشا کسی خارج نوبت شعر نزاره!!
پس امیر جان ما منتظر اولین شعر و افتتاحیه مجدد تاپیک هستیم.شروع کن داداشم ..

ببخشید بچه ها من چند روزی بود این بخش و ندیدم
امشبدیم که شروع میکینم ایشالا که همه بیان

هر کسی در دل من جای خودش را دارد*****جانشین تو در این سینه، خداوند نشد


-=*د*=- بدید لطفا

در کلبه ی روشنم شبی را سر کن // با دست صمیمی ات مرا باور کن

ن بدید...

نه عجب کمال حُسنت که به صد زبان بگویم / که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که به كار در نبندم / تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی

سعدی/ ی بده ..

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
حافظ
.
.
.
دال

دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای*****عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟
*
*
*
*
*
"ی"

یک روز نمیرسد به اندازه کوه***یک روز نمیرسد نشاط اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است عزیز ***در سایه کوه باید از دشت گذشت



*ت* بدید

تعظيم تو بر جان و خرد واجب و لازم // انعام تو بر كن و مكان فايض و شامل

حافظ

لام...

تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد
تا بود فلک شیوه ی او پرده دری بود.
حافظ
.
.
.
.
دال

ای بابا چرا همش دال به من میوفته؟
.
.
.
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من*****الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من؟

*
*
*
*
*
"ن"

نباید بستن اندر چیز و کس دل****که دل برداشتن کاریست مشکل
سعدی


*ل*

لطف الهى بكند كار خويش // مژده رحمت برساند سروش
لطف خدا بيشتر از جرم ماست // نكته ی سربسته چه دانى خموش

حافظ

ش....

شب در آن حجم عميقش آمد
زهر تنهايي در کام شبان ريخته اند
ريشه قهر تو در خاک نگاه
مي خاموشي در جام زمان ريخته اند

منم بازی د بده

شما هم بازی آقا وحید..

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد / ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد..
سعدی

دال بده..

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی ..
" حافظ"
*
*
*
*
ی

مادر هستیم به امید دعای توست***فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
(شهریار)



*ت*

تا چند زنم به روی دریاها خشت / بیزار شدم ز بت ‌پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود / که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت

خیام

ت...