انجمن‌
درود به شما کاربر گرامی
شما عضو انجمن نيستيد! برای دسترسی به تمام امکانات انجمن عضو شويد! عضويت شما در انجمن کمتر از يک دقيقه زمان خواهد برد

پس از عضو شدن، شما می‌توانید در این انجمن فعالیت کنید


آنچه از سینما شنیدم..‎ 37613094016853234573 آنچه از سینما شنیدم..‎ 60007724113348378230 آنچه از سینما شنیدم..‎ 90814888429963826013
انجمن‌
درود به شما کاربر گرامی
شما عضو انجمن نيستيد! برای دسترسی به تمام امکانات انجمن عضو شويد! عضويت شما در انجمن کمتر از يک دقيقه زمان خواهد برد

پس از عضو شدن، شما می‌توانید در این انجمن فعالیت کنید


آنچه از سینما شنیدم..‎ 37613094016853234573 آنچه از سینما شنیدم..‎ 60007724113348378230 آنچه از سینما شنیدم..‎ 90814888429963826013
انجمن‌
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةآنچه از سینما شنیدم..‎ Mainأحدث الصورمكتبة الصورجستجوثبت نامورود

 

 آنچه از سینما شنیدم..‎

اذهب الى الأسفل 
3 مشترك
نويسندهپيام
Saeid
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
Saeid


شمار پست‌ها : 1204
اعتبار : 351
تاریخ پیوستن : 2012-01-26
سن : 33
ذكر

آنچه از سینما شنیدم..‎ Empty
پستعنوان: آنچه از سینما شنیدم..‎   آنچه از سینما شنیدم..‎ Icon_minitime21/4/2012, 07:15

(گوزن‌ها - مسعود کیمیایی).
وقتی می‌باختی باهات شریک می‌شدم... اما وقتی می‌بردی تنهات می‌ذاشتم...


(جدایی نادر از سیمین - اصغر فرهادی).
حجت (شهاب حسینی) : من زندگی مو باختم حاج آقا! منو از حبس می‌ترسونی؟ برو از خدا بترس!


هامون.
مادربزرگ (از پشت پرده) : بچه‌ات ...؟ بچه‌ات حالش خوبه؟
هامون: آره.
مادربزرگ: زندگیت رو به راهه؟
هامون (مکث می‌کند) : نه.
مادربزرگ (پرده را کنار میزند و با حالتی نالان) : چرا؟
هامون: زنم ازم طلاق می خواد.
مادربزرگ: آی آی آی... اذیتش کردی؟
هامون: نه، ازم بدش میآد.
مادربزرگ: ... آی، آی، تو چی؟
هامون: نه...
مادربزرگ: آی، آی، آی! قلبت شیکسته.
هامون: خب ... مادرجون، من دیگه باید برم.
مادبزرگ: نه... (دست دراز می‌کند و دست هامون را می‌گیرد) تنها موندی؟ غمخواری نداری؟


روزی روزگاری
خاله لیلا (ژاله علو) : یه مسابقه هست که مردایی که ادعاشون می‌شه توش شرکت می‌کنن.
مراد بیگ (خسرو شکیبایی) : من ادعایی ندارم!
خاله لیلا: ادعایی ندارم خودش کم ادعایی نیست.


(حاجی واشنگتن - علی حاتمی).
حسین قلی خان (عزت ا... انتظامی) : آهو نمی‌شوی به این جست و خیز گوسفند. آیین چراغ خاموشی نیست. قربانی خوف مرگ ندارد، مقدر است. بیهوده پروار شدی، کم‌تر چریده بودی بیشتر می‌ماندی. چه پاکیزه است کفنت، این پوستین سفید حنا بسته، قربانی! عید قربان مبارک. دلم سخت گرفته، دریغ از یک گوش مطمئن، به تو اعتماد می‌کنم هم صحبت. چون مجلس، مجلس قربانیست و پایان سخن وقت ذبح تو. چه شبیه است چشم‌های تو به چشم‌های دخترم، مهرالنساء. ذبح تو سخت است برای من. اما چه کنم وقتی در این دیار اجنبی یک قصاب مسلمان آداب دان نیست.


اتوبوس شب کیومرث پوراحمد.
خسرو شکیبایی : چند سالته؟
مهرداد صدیقیان : ۱۸ ..... ۱۸ سال و ... یه کشیده.



(مارمولک - کمال تبریزی).
رضا (پرویز پرستویی) : خدا که فقط متعلق به آدمای خوب نیست. خدا، خدای آدمای خلافکار هم هست.


(ماهی‌ها عاشق می‌شوند - علی رفیعی).
قوطی کنسرو لوبیا و ماهی تن، یعنی نه زن، نه بچه... یعنی یه زندگی تنها... یعنی وقتی سرتو می‌ذاری رو بالشت تنهایی... وقتی از جات بلند می‌شی تنهایی... با خودت حرف می‌زنی... من این چیزا رو چرا به را تو می‌گم؟ بدو بدو دیر شد...


(باغ‌های کندلوس - ایرج کریمی).
آذر (خزر معصومی) : زنا زود پیر می‌شن، می‌دونی چرا؟ چون عروسک بازی شونم جدیه، رو عمرشون حساب می‌شه. از دو سالگی مادرن. بعد مادر برادرشون میشن. بعد مادر شوهرشون میشن. باباشون که پا به سن می‌ذاره ازشون پرستاری یه مادرو می‌خواد. گاهی وقتا حتی مادر مادرشونم میشن. من شوهر نکردم. ولی مادر مادرم بودم، مادر پدرم بودم، مادر برادرم بودم، تازه به همه اینا بچه‌های به دنیا نیاورده رو هم اضافه کن، مادر اونا هم بودم.


(پری - داریوش مهرجویی).
چه سعادتی است وقتی که برف می‌بارد، دانستن این که تن پرنده‌ها گرم است.


(پستچی سه بار در نمی‌زند - حسن فتحی).
حبیب (محمدرضا فروتن) : این سال‌ها اون قدر آش خوردم که وقتی به فالوده می‌رسم، فوت می‌کنم.


(نقاب - کاظم راست گفتار).
نیما (پارسا پیروز فر) : تو اجتماع همه کارها رو ما مردا می‌کنیم. همه پول‌ها رو ما مردا می‌دیم. همه سگ دو زدن‌ها مال ماست. هر چی سکته قلبی‌ها و بدبختی‌ها و بیچارگی‌ها و چک برگشت خوردن‌ها و زندان رفتن‌ها مال ماست. اون وقت جنس لطیف راحت می‌گه: «در طول تاریخ به ما ظلم شده. ما خواهان حقوق برابر هستیم.» حقوق برابر می‌خوای برو فاضلاب پاک کن. برو سوفور شهرداری شو. نصف شب خیابونا رو جارو بکش. چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که می‌شه حقوق برابر می‌خواین؟
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://ordibeheshtiha.ir
M0h3N
مدیر بخش سرگرمی
مدیر بخش سرگرمی
M0h3N


شمار پست‌ها : 1354
اعتبار : 180
تاریخ پیوستن : 2012-03-01
سن : 32
ایمیل : parham021_teh@yahoo.com
ذكر

آنچه از سینما شنیدم..‎ Empty
پستعنوان: رد: آنچه از سینما شنیدم..‎   آنچه از سینما شنیدم..‎ Icon_minitime21/4/2012, 18:20

(جدایی نادر از سیمین - اصغر فرهادی)
سیمین : پدرت اصلا میفهمه که تو پسرشی
نادر : اون نمیدونه من پسرشم ، ولی من که میدونم اون پدرمه
(دیالوگ به یاد ماندنی پیمان معادی درجدایی نادر از سیمین)
.
.
.
به سلامتی همه ی پسر هایی که توی پیری پدر، تنهاشون نمیذارن
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.sharjia.ir
kamyab
مدیر بخش ادبی
مدیر بخش ادبی
kamyab


شمار پست‌ها : 1379
اعتبار : 266
تاریخ پیوستن : 2012-02-04
سن : 34
ایمیل : kamyabsecret@yahoo.com
ذكر

آنچه از سینما شنیدم..‎ Empty
پستعنوان: رد: آنچه از سینما شنیدم..‎   آنچه از سینما شنیدم..‎ Icon_minitime22/4/2012, 15:38

چه زیبا گفت مهران مدیری:
چه دفاعی بکنم آقای قاضی؟!
من شریف تربیت شدم. من شریف بزرگ شدم.
نه
کسی منو می شناخت. نه ثروتمند بودم، نه معروف و نه هیچ چیز دیگه ای.
من ساده
بودم. من همه چیز رو باور می کردم. من با هیچ کس مخالفت نمی کردم.
من مقاومت
کردم تا حد توانم. اما من توانم کم بود. بنده ضعیف بودم.
برای خودم ضعیف
بودم و برای دیگران.
من به همه احترام می گذاشتم. اما گاهی یادم می رفت چه
کسی هستم. و من شروع کردم به بازی کردن
و من اشتباهیم.
من نه طبیب
بودم [که بیماری جامعه ام رو درمان کنم]، نه پلیس [که بعنوان مجری قانون با مشکلات
جامعه ام مبارزه کنم]، نه شاعر [که با سخنوری مردم جامعه ام را راهنمایی کنم] و نه
خلافکار!
من فقط اشتباهی بودم.
من از اولش هم اشتباهی
بودم.
تقصیر من بود. اما تقصیر دیگران هم بود.
اما خدایا تو شاهدی که
من هیچ چیزی رو برای خودم برنداشتم. هیچ چیز رو توی جیب خودم نذاشتم.
من فقط
اشتباهی بودم.
خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم. من کسی رو اذیت
نکردم.
من فقط اشتباهی بودم.
من چه دفاعی می تونم از خودم بکنم؟ من
بی دفاعم.
حالا من موندم و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی
خودم.
آقای قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم.
خدایا تو منو ببخش...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
M0h3N
مدیر بخش سرگرمی
مدیر بخش سرگرمی
M0h3N


شمار پست‌ها : 1354
اعتبار : 180
تاریخ پیوستن : 2012-03-01
سن : 32
ایمیل : parham021_teh@yahoo.com
ذكر

آنچه از سینما شنیدم..‎ Empty
پستعنوان: رد: آنچه از سینما شنیدم..‎   آنچه از سینما شنیدم..‎ Icon_minitime22/4/2012, 16:07

ایــــــــــــــــــــــــــــــول.با این جملش خیلی حال کردم:

"آقای قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم.
خدایا تو منو ببخش..." گریه
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.sharjia.ir
kamyab
مدیر بخش ادبی
مدیر بخش ادبی
kamyab


شمار پست‌ها : 1379
اعتبار : 266
تاریخ پیوستن : 2012-02-04
سن : 34
ایمیل : kamyabsecret@yahoo.com
ذكر

آنچه از سینما شنیدم..‎ Empty
پستعنوان: رد: آنچه از سینما شنیدم..‎   آنچه از سینما شنیدم..‎ Icon_minitime22/4/2012, 16:21

متن و دیالوگ خیلی بامضمون و زیرکانه ایه ...
دمش گرم




آنچه از سینما شنیدم..‎ Rtu17quywwkx43p58uec
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
آنچه از سینما شنیدم..‎
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن‌ :: مطالب گوناگون :: سینما و تلویزیون-
پرش به: