انجمن‌
درود به شما کاربر گرامی
شما عضو انجمن نيستيد! برای دسترسی به تمام امکانات انجمن عضو شويد! عضويت شما در انجمن کمتر از يک دقيقه زمان خواهد برد

پس از عضو شدن، شما می‌توانید در این انجمن فعالیت کنید


بچه بازیگوشــــ 37613094016853234573 بچه بازیگوشــــ 60007724113348378230 بچه بازیگوشــــ 90814888429963826013
انجمن‌
درود به شما کاربر گرامی
شما عضو انجمن نيستيد! برای دسترسی به تمام امکانات انجمن عضو شويد! عضويت شما در انجمن کمتر از يک دقيقه زمان خواهد برد

پس از عضو شدن، شما می‌توانید در این انجمن فعالیت کنید


بچه بازیگوشــــ 37613094016853234573 بچه بازیگوشــــ 60007724113348378230 بچه بازیگوشــــ 90814888429963826013
انجمن‌
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةبچه بازیگوشــــ Mainأحدث الصورمكتبة الصورجستجوثبت نامورود

 

 بچه بازیگوشــــ

اذهب الى الأسفل 
4 مشترك
نويسندهپيام
Satiya- Z
دوست ماندگار
دوست ماندگار
Satiya- Z


شمار پست‌ها : 1192
اعتبار : 33
تاریخ پیوستن : 2012-02-05
سن : 32
ایمیل : satiya_blackroz@yahoo.com
انثى

بچه بازیگوشــــ Empty
پستعنوان: بچه بازیگوشــــ   بچه بازیگوشــــ Icon_minitime14/4/2012, 05:18

روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین ، شماره منزل او را گرفت. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت : سلام ! رییس پرسید : بابا خونس ؟ صدای کوچک نجواکنان گفت : بله ! رییس گفت می تونم با او صحبت کنم ؟ کودکی خیلی آهسته گفت : نه !!!! رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند ، گفت : مامانت اونجاس ؟ کودک جواب داد : بله !رییس به سرعت گفت : می تونم با او صحبت کنم ؟ دوباره صدای کوچک گفت : نه !!!!
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید : آیا کسی دیگری آنجا هست ؟ کودک زمزمه کنان پاسخ داد : بله ، یک پلیس !!!! رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند ، پرسید : آیا می تونم با پلیس صحبت کنم ؟ کودک خیلی آهسته پاسخ داد : نه. مشغول صحبت با بابا ومامان و آتش نشان! رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید : «این چه صدایی است ؟ صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت : یک هلی کوپتر !!!!رییس بسیار آشفته و نگران پرسید : آنجا چه خبر است ؟ کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد : گروه جست و جو همین الان از هلی کوپتر پیاده شدند. رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود ، نگران و حتی کمی لرزان پرسید : آنها دنبال چی می گردند ؟ کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد
با خنده ریزی پاسخ داد : مــــن!! خنده خفن خنده خفن
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://manoto13711-sw.blogfa.com
M0h3N
مدیر بخش سرگرمی
مدیر بخش سرگرمی
M0h3N


شمار پست‌ها : 1354
اعتبار : 180
تاریخ پیوستن : 2012-03-01
سن : 32
ایمیل : parham021_teh@yahoo.com
ذكر

بچه بازیگوشــــ Empty
پستعنوان: رد: بچه بازیگوشــــ   بچه بازیگوشــــ Icon_minitime14/4/2012, 08:24

NICE Satiya- Z سپاس فراوان
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.sharjia.ir
Amir_click
ناظر انجمن
ناظر انجمن
Amir_click


شمار پست‌ها : 2058
اعتبار : 191
تاریخ پیوستن : 2012-02-22
سن : 32
ایمیل : Amir_Alone90@yahoo.com
ذكر

بچه بازیگوشــــ Empty
پستعنوان: رد: بچه بازیگوشــــ   بچه بازیگوشــــ Icon_minitime14/4/2012, 09:52

جالب بــــــــــود
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
kamyab
مدیر بخش ادبی
مدیر بخش ادبی
kamyab


شمار پست‌ها : 1379
اعتبار : 266
تاریخ پیوستن : 2012-02-04
سن : 34
ایمیل : kamyabsecret@yahoo.com
ذكر

بچه بازیگوشــــ Empty
پستعنوان: ن   بچه بازیگوشــــ Icon_minitime14/4/2012, 14:05

ای جونور
خنده خفن خنده خفن خنده خفن خنده خفن خنده خفن خنده خفن خنده خفن خیلی عصبی خیلی عصبی خیلی عصبی خیلی عصبی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
بچه بازیگوشــــ
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن‌ :: مطالب گوناگون :: ادبیات :: داستان-
پرش به: