Saeid مدیر کل سایت
شمار پستها : 1204 اعتبار : 351 تاریخ پیوستن : 2012-01-26 سن : 33
| عنوان: معرفي سرداران مقتدر ايران 3/3/2012, 13:05 | |
| معرفي سرداران مقتدر ايران دوستان عزیز ما در این تاپیک قصد معرفی سرداران رشید کشورمون ایران رو داریم از گذشته تا به امروز. ممنون میشم اگر همکاری کنیدسورناسورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان از سوی اشک سیزدهم ( اُرُد Orod) پادشاه دلاور اشکانی فرماندهی کرد و رومیها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذربادگان را تصرف نموده بودند، را با شکستی سخت و تاریخی روبرو ساخت. «ژول سزار» Julius Caesar و «پومپه» Pompee و «کراسوس» Crassus سه تن از سرداران بزرگ روم بودند که کشورهای پهناوری را که به تصرف این دولت درآمده بود، اداره میکردند. «کراسوس» فرمانروای شام (سوریه) بود و برای گسترش دولت روم در آسیا، سودای چیرگی بر ایران و سپس هند را در سر میپروراند و سرانجام با حمله به ایران این نقشه خویش را عملی ساخت. «کراسوس» با سپاهی مرکب از ۴۲ هزار نفر از لژیونهای ورزیده روم که خود فرماندهی آنان را بر دوش داشت به سوی ایران روانه شد ارد پادشاه ایران که خود در شرق ایران در حال جنگ با مهاجمین بود ، یکی از فرماندهان بسیار باهوش و شجاع خود به نام سورنا را به جنگ رومیها فرستاد. نبرد میان دو کشور در سال ۵۳ پیش، از آذربادگان آغاز و تا قلب میان رودان ادامه یافت. در جنگی که در جلگههای میان رودان ( بینالنهرین ) و در نزدیکی شهر کاره Carrhae «حران» روی داد. در جنگ «حران»، سورنا با یک نقشه نظامی ماهرانه و به یاری سواران پارتی که تیراندازان چیره دستی بودند، توانست یک سوم سپاه روم را نابود و دستگیر کند. «کراسوس» و پسرش «فابیوس» Fabius در این جنگ کشته شدند و تنها شمار اندکی از رومیها موفق به فرار گردیدند. جنگ حران که نخستین جنگ میان ایران و روم به شمار میرود، دارای اهمیت بسیار در تاریخ است زیرا رومیها پس از پیروزیهای پیدرپی برای نخستین بار در جنگ شکست بزرگی خوردند و این شکست به قدرت آنان در دنیای آن روز سایه افکند و نام ایران و دولت پارت را بار دیگر در جهان پرآوازه کرد. دولت روم در پیشرفت مرزهای خود در شرق، با سد نیرومند ایرانی روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسیا، پایان پذیرفت. پس از پیروزی «سورنا» بر «کراسوس» و شکست روم از ایران، نزدیک به یک سده، رود فرات مرز شناخته شده میان دو کشور گردید و رومیها برای جلوگیری از شکستهای آینده و به پیروی از ایرانیان ناچار شدند به وجود سواره نظام در سپاه خود توجه بیشتری بنمایند.
مرگ سورنا، باعث شد اروپائیان مرگ او را برگردن اشک سیزدهم بیافکنند تا بدین گونه انتقام از پادشاه مقتدر امپراتوری ایران بگیرند . و متاسفانه این دسیسه کارگر افتاد بگونه ای که زخم این نیرنگ سپاه ایران را ضعیف و ضعیفتر نمود . و تا پایان دوره سلسله اشکانی دیگر سپاهی به اقتدار و بزرگی دوران اشک سیزدهم پدید نیامد . اروپائیان هر گاه در صحنه قدرت نتوانسته اند پیش روند، دست به حیله گری و دروغ گویی زدهاند و فاحشترین نمونه آن دسایس آنها در طی سلسله اشکانی است...
(*) ارد سیزدهمین پادشاه سلسله اشکانی بود او مقتدرترین حکمران آن سلسله است . فرماندهان بسیار شجاعی همچون سورنا را در اختیار داشت . در ضمن ارد نام اندیشمند و مصلح کشورمان ارد بزرگ هم هست او دارای درسهای زیادی در حوزه اخلاق و حکمت است و صاحب نظریاتی همچون قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه و ... | |
|
kamyab مدیر بخش ادبی
شمار پستها : 1379 اعتبار : 266 تاریخ پیوستن : 2012-02-04 سن : 34 ایمیل : kamyabsecret@yahoo.com
| عنوان: ل 10/3/2012, 15:29 | |
| تاپیک خیلی خوبیه ممنون از ایده های جالبت سعید جان | |
|
Saeid مدیر کل سایت
شمار پستها : 1204 اعتبار : 351 تاریخ پیوستن : 2012-01-26 سن : 33
| عنوان: نادر شاه افشار 9/4/2012, 14:51 | |
| نادر شاه افشار
نادر شاه افشار از ایل افشار بود او از مشهورترین پادشاهان ایران بعد از اسلام است، ابتدا نادر قلی یا ندرقلی نامیده میشد موقعی که افغانها و روسها و عثمانیها از اطراف به ایران دست انداخته بودند و مملکت در نهایت هرج و مرج بود یک عده سوار با خود همراه کرد و به طهماسب صفوی که کین پدر برخواسته بود همراه شد فتنههای داخلی را خواباند، افغانها را هم بیرون ریخت، شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و در آن جنگ هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران بدلیل عدم توانایی به کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت نادر با سپاهی اندک و خسته از کارزار از مشرق به سوی مغرب ایران تاخت و تا قلب کشور عثمانی پیش رفت و سرزمینهای بسیاری را به خاک ایران افزود و از آنجا به قفقاز تحت اشغال روسها رفت که با کمال تعجب دید روسها خود پیش از روبرو شدن با او پا به فرار گذاشتهاند در مسیر بر گشت در سال ۱۱۴۸ در دشت مغان در مجلس ریش سفیدان ایران از فرماندهی ارتش استعفا نمود و دلیلش اعمال پس پرده خاندان صفوی بود؛ و خود عازم مشهد شد در نزدیکی زنجان سوارانی نزدش آمدند و خبر آوردند که مجلس به لیاقت شما ایمان دارد و در این شراط بهتر است نادر همچنان ارتشدار ایران باقی بماند و کمر بند پادشاهی را بر کمرش بستند. او سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان را که حدوداً ۸۰۰ نفر بودند و در قتل عام مردم ایران نقش داشتند را به ایران تحویل دهد که در پی عدم تحویل آنها سپاه ایران از رود سند گذشتند و هندوستان را تسخیر نمودند ۸۰۰ متجاوز افغان را در بازار دهلی به دار زدند و بازگشتند و نادر شاه حکومت محمد گورکانی را به او بخشید و گفت ما متجاوز نیستیم اما از حق مردم خویش نیز نخواهیم گذشت محمد گورکانی به خاطر این همه جوانمردی نادر از او خواست هدیهای از او بخواهد و نادر قبول نکرد و در پی اصرار او گفت جوانان ایران به کتاب نیازمندند سالها حضور اجنبی تاریخ مکتوب ما را منهدم نموده است محمد گورکانی متعجب شد او علاوه بر کتابها جواهرات بسیاری به نادر هدیه نمود که بسیاری از آن جواهرات اکنون پشتوانه پول ملی ایران در بانک مرکزی است. ۱۲ سال سطنت نمود و در سال ۱۱۶۰ بوسیله عدهای خائن کشته شد. نکته قابل ذکر آنست که او از ۱۵ سالگی تا ۲۵ سالگی به همراه مادرش در بردگی ازبکان گرفتار بود و با مرگ مادرش از اردوگاه ازبکان گریخت و پس از آن با جوانان آزادیخواهی همپیمان شد.
نادر شاه افشار در حال حاضر یکی از دو پادشاه محبوب گذشتگان ایران است نام او و کورش هخامنشی دل ایرانیان را گرم و به شوق میآورد. اندیشمند میهنپرست کشورمان اُرُد بزرگ در مورد نادر شاه افشار میگوید: او توانست از خرابآبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود.
در اینجا گزیدهای از سخنان نادر شاه افشار پادشاه ایران زمین را تقدیم میکنم: نادر شاه افشار: میدان جنگ میتواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند. نادر شاه افشار: سکوت شمشیر بوده است که من همیشه از آن بهره جستهام. نادر شاه افشار: تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم. نادر شاه افشار: باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمیتوانی کاری کنی امّا همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو میتوانی این تنها نیروی است که از اعماق وجودت فریاد میزند تو میتوانی جراحتها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ. نادر شاه افشار: از دشمن بزرگ نباید ترسید امّا باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت. جوانی که از آرمانهای بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است. نادر شاه افشار: اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادرهم به جایی نخواهد رسید. نادر شاه افشار: خردمندان و دانشمندان سرزمینم، آزادی اراضی کشور با سپاه من و تربیت نسلهای آینده با شما، اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود. نادر شاه افشار: وقتی پا در رکاب اسب مینهی بر بال تاریخ سوار شدهای شمشیر و عمل تو ماندگار میشود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادیشان را از بازوان و اندیشه ما میخواهند. پس با عمل خود میآموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بیتفاوت نبودهاند؛ و آنان خواهند آموخت آزادیشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند. نادر شاه افشار: هر سربازی که بر زمین میافتد و روحش به آسمان پر میکشد نادر میمیرد و به گور سیاه میرود نادر به آسمان نمیرود نادر آسمان را برای سربازانش میخواهد و خود بدبختی و سیاهی را، او همه این فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان میخرد پیشرفت و اقتدار ایران تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر میآورد و مرا بی مهابا به قلب سپاه دشمن میراند ... نادر شاه افشار: شاهنامه فردوسی خردمند، راهنمای من در طول زندگی بوده است. نادر شاه افشار: فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند. اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی میگرفتم. که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من به دور بود. نادر شاه افشار: کمربند سلطنت، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمدهاند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است. نادر شاه افشار: هنگامی که برخواستم از ایران ویرانهای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است. نادر شاه افشار: لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم. نادر شاه افشار: برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمیکنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست میآورم. نادر شاه افشار: گاهی سکوتم، دشمن را فرسنگها از مرزهای خودش نیز به عقب مینشاند. نادر شاه افشار: کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون میآیند انتقام از خراب کننده و ندایی از درونم میگفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم. | |
|
Saeid مدیر کل سایت
شمار پستها : 1204 اعتبار : 351 تاریخ پیوستن : 2012-01-26 سن : 33
| عنوان: كمبوجيه اول 7/5/2012, 08:44 | |
| كمبوجيه اولکمبوجیه یکم (کامبیز یکم) (۶۰۰ ق. م. ۵۵۹ ق. م) فرزند و جانشین کورش یکم، شاهانشان است. وی پدر کوروش بزرگ بنیانگذار اولین امپراتوری جهان باستان میباشد. نام وی به یونانی Καμβύσης و به لاتین Cambyses I است.
وی از اولین افراد خانواده سلطنتی هخامنشیان و نوه چیشپیش است. عمو وی آریارامن پارسی و اواین پسر عمویش آرسام است.
هرودت وی را مردی از خانوادهای خوب و عادات آرام وصف میکند. وی در زیر فرمان ایشتوویگو شاه ماد فرمانروایی کرد. وی با ماندانا شاهزاده ماد دختر ایشتوویگو و آرینیس شاهزاده لیدیه ازدواج کرده بود. همسر وی نوه هووخشتره و آلیاتس دوم موسس شاهنشاهی لیدیه بود. نتیجه ازدواج آنها جانشین وی کوروش بزرگ بود. وی در نبرد مرز ماد که به همراه پسرش علیه ایشتوویگو میجنگید زخمی کشنده برداشت.
طبق گفته هرودت ایشتوویگو کمبوجیه را به عنوان همسر دخترش برگزید تا وی خطری برای تخت و تاج ماد نداشته باشد هرچند که این باعث نشد تا نوه وی کوروش بزرگ وی را از سلطنت عزل نکند. | |
|
Amir_click ناظر انجمن
شمار پستها : 2058 اعتبار : 191 تاریخ پیوستن : 2012-02-22 سن : 32 ایمیل : Amir_Alone90@yahoo.com
| عنوان: رد: معرفي سرداران مقتدر ايران 8/5/2012, 04:15 | |
| ایول خیلی اطلاعات کسب کردم مرسی | |
|