نتایج نشان میداد که تجربه عشقی آنها دربردارنده 4 ویژگی اصلی است :
1) افراد عاشق خود را نیازمند یکدیگر میدانند. در هنگام تنهایی، نخستین فکری که به ذهن آنها خطور میکند، یافتن طرف مقابل است.
2) آنها علاقهمندی و دغدغه خاطر را تجربه میکنند، یعنی میل به انجام کاری برای یکدیگر.
3) آنها احساس اعتماد میکنند و معتقدند که میتوانند با امنیت، حرفهایشان را به یکدیگر بگویند.
4) این اعتماد به خوبی ایجاد شده است و افراد عاشق تحمل خطاهای طرف مقابل را دارند.
در پژوهشی دیگر، این نتیجه به دست آمد که افراد عاشق عشق خود را اینگونه نشان میدهند
1) ابراز محبت کلامی و جسمانی
2) تبادل پاداش و انجام کارهایی برای یکدیگر
3) حمایت عاطفی و اخلاقی از یکدیگر
4) صبور و شکیبا بودن نسبت به رفتارهای ناخوشایند یا کمتر خوشایند طرف مقابل
افراد عاشق نسبت به افراد غیرعاشق احساس شادی، امنیت و آرمیدگی بیشتری از بودن در کنار شریک خود میکنند. برخی پژوهشها حاکی از آن است که افراد عاشق احساس، سوز و گداز درونی توام با شور و نشاط و خوشبینی را گزارش میکنند. هوش و حواس آنها کاملا برطرف مقابل متمرکز است، یعنی آگاهی شدید راجع به شریکشان و در وحدت و کمال به سر بردن با او که سایرین را رها کرده است.
عاشق شدن باعث میشود در معرض احساسهای شدید (خوب یا بد) قرار بگیریم. وقتی در کنار معشوق خود هستیم، ممکن است احساس شادمانی کنیم و زمانی که از او دوریم، احساس گرفتگی و اندوه
انواع و اقسام عشق
عدهای از روانشناسان معتقدند که نیمی از ازدواجها به سراشیبی سقوط میافتد و هر چه از ازدواج بیشتر طول بکشد، بیشتر فرو میرود و بدیهی است که منظورشان ازدواجهایی بوده که از ابتدا بر اساس عشق کور به وجود آمده. همین است که می گویند انتخاب عاقلانه و زندگی عاشقانه!
با تمام این ها، یونانیهای قدیم بین سنخهای مختلف عشق فرق قایل بودند. به نظر آنها این انواع از عشق وجود داشته
1)عشق شهوانی: بر اساس جاذبه جسمانی بوده و ویژگی آن اشتیاق شدید به خود فاشسازی سریع و صمیمت جنسی است.
2) عشق دوستانه: به آهستگی و در اثر دوستیهای قبلی ایجاد میشود.
3) عشق دمدمی: ویژگی افرادی است که میتوانند به سادگی از یک رابطه به سراغ رابطهای دیگر بروند یا همزمان در بیش از یک رابطه وارد شوند (طبیعتا حداقل تعهد را میتوان در این رابطه مشاهده کرد.)
4) عشق خودباخته: نوعی عشق خود باخته، ایثارگر و عمیقا دلسوزانه است.
اتفاقات یک بدن عاشق!
جالینوس، پزشک مشهور یونانی در قرن دوم میلادی اصرار داشت که عاشق شدن موضوعی مربوط به اخلاط چهارگانه بدن است. به عبارت دیگر هنگامی که تعادل صفرا و سودا و بلغم وخون به هم میخورد. این نظریه اخلاط اربعه تا قرن نوزدهم دوام آورد و در این هنگام بود که با نظریههای جدید در مورد زیستشناسی سلولی جایگزین شد. اما با این وجود متخصصان نوین فیزیولوژی بدن نیز عشق رمانتیک را ناشی از مواد شیمیایی طبیعی قدرتمندی در بدن میدانند. یک ماده شیمیایی به نام فنیل اتیلامین (PEA) خیلی مورد بحث بوده است.
فنیل اتیلامین (PEA) نوعی آمفتامین طبیعی است که باعث تحریک مغز و دستگاه عصبی مرکزی میشود. PEA تجربه سرخوشی، نفس سریع، افزایش ضربان قلب، گشادی مردمک، آزادی ترشحات بودار از پوست که میتواند طرف مقابل را اغوا کند را ایجاد میکند. نقطه اصلی این تحولات در مغز است. بخشهای مختلف مغز نقشهای مختلفی ایفا میکنند.
قشر خارجی مغز یا کورتکس به تفکر منطقی و هوش مربوط است. مغز میانی یا لیمبیک عواطف ما را کنترل میکند و در محل اتصال نخاع به مغز یا بصلالنخاع نیز یک هسته درونی (هسته دم دار) وجود دارد که رفتارهای غریزی را تحت کنترل دارد. پژوهشها نشان میدهد که در افراد عاشق همین هسته دمدار فعال است. این هسته به سیستم لیمبیک وصل است.
در جریان عشق رمانتیک موسیقی ملایم عقل ناشی از کورتکس مغز در میان هیاهوی طبلنوازی هسته دم دار و دستگاه لیمبیکگم میشود و آبشاری از ماده PEA در مغز به وجود میآید. در همان زمان میزان آدرنالین افزایش مییابد و آزاد شدن ماده شیمیایی دیگری به نام دوپامین را باعث میشود.
دوپامین باعث افزایش توجه، بنیه و انرژی میشود و این امر باعث مهار یک رابطه شیمیایی عصبی به نام سروتونین میشود. سروتونین هم باعث کنترل اعمال تکانهای، رفتارهای وسواسی و اشتیاقهای شدید میشود. این انتقالدهنده در به وجود آمدن احساس قدرت برای عمل کردن و احساس تسلط بر امور به ما کمک میکند. جالب اینکه فلوکسیتین (پروزاک) که روی سروتونین اثر میگذارد، روی عشق هم اثر دارد!