به دلیل مسائل مختلف تاریخ ساز که در میهن عزیزمان جریان دارد، به نظر می رسد آگاهی داشتن از دلیل مراحل و موضوعات تاریخی مربوطه اهمیت پیدا می کند، تا مردم در دام ها و ترفند های دشمنان نیافتند. بنابر این نگاه کوچکی به تاریخ و تاریخ اجتماعی به عنوان، فرصت تاریخی ایرانی ها، می اندازم، برای بهتر دانستن تاریخ اجتماعی ایران، مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.
طی دویست سال گذشته رقابت شدیدی بین انگلیس و روسیه برای نفوذ بیشتر در جغرافیای ایران بزرگ جریان داشت، با قرار داد 1921 ایران و شوروی مدت طولانی این رقابت کم رنگ شده بود. ولی در سال 1978 با ضعیف شدن روسیه، انگلیس با حساب استراتژی و تاکتیک نفوذی پانصد ساله خود در ایران، موفق شد گستردگی بیشتری در اشکال آشکار و مخفی در ایران بدست آورد. در این دو سه سال گذشته، روسیه توانسته بعد از حدود 30 سال فراز و نشیب در کشور خودشان، از برکت نفت و گاز ثبات نسبی بدست آورده، و با زیرکی از مشغولیات رقیبانش در عراق و افغانستان استفاده نماید، و چنگ اندازی های جدیدی را شکل دهد. چند سال پیش با پیدا شدن رد پای پوتین در خاک ایران، مطالبی به عنوان شکست فکر شوم در دریای مازندران نوشتم. همچنین در سی سال گذشته انگلیس به کار های استعماری در ایران مشغول بوده، ولی با ایجاد نیرو های مستقل ملی و مردمی، و یا پیدایش حفره های عمیق رنگ باخته، تاکتیک تاریخی پانصد ساله اش بی اثر شده است. در واقع آن دو قدرت استعماری و امپریالیستی به دنبال راه کار هایی دیگر و نوین برای نفوذ در ایران می باشند، مردم ایران باید هوشیار و آگاه بوده که در دام های این دو قلدر منش تاریخی خود نیافتند. مسئله مهم این است که هرگز در طول تاریخ دیده نشده تاریخ دوبار تکرار شود، مردمی که به سرعت انقلاب 57 را سازمان دادند و به انجام رساندند، باعث وحشت و ترس و دست پاچگی دشمنان گردیدند، که از غیرت و قدرت ایرانیها غافل بودند.
در قرن های 19 و 20 دو رقیب روس و انگلیس جنگ و گریز ها و عقب و جلو رفتن های مختلفی در ایران داشته اند، و همیشه تکیه روسیه برای نفوذ به ایران بر دوش قزاق ها و نیرو های امثال بوده است، و آن طرف بر احساسات و خواسته های عاطفی مردم تکیه داشته. آنها در صحنه جهانی با یکدیگر یکسانند و جایگاه های خوبی دارند، ولی با این وجود امکان سازش در ایران را ندارند، هر چند در این مورد ممکن است مدت های کوتاهی با هم کنار بیایند، و چون آتش بس موقت به تجدید قوا مشغول گردند، ولی پایدار نمی تواند باشد، چین و گاهاً ژاپن و اقمار اقتصادی آنها در جهت و یا زیر مجموعه سیاست تاریخی روسیه در ایران، و آمریکا و گاهاً اروپا در سمت یا زیر مجموعه سیاست تاریخی بریتانیا قرار دارند، این صف بندی سیاست گذاریها را بسیار مشکل کرده است. آنها می ترسند که اگر طرف مقابل حتی بر نیمی از جغرافیای سیاسی و یا اقتصادی ایران مسلط شود، تمام برنامه ها و خواست هایش از بین برود، و فاجعه ای و شکستی جبران ناپذیر برایشان روی دهد. البته هر کدام از زیر مجموعه ها، خود دارای فلسفه و منطق خاص سیاسی هستند، و بدون اطمینان به یکدیگر با نگرشی متفاوت برنامه می ریزند، که چندان در یک جهت نیست، باید توجه داشت، این نقطه ضعف آنها قوت ایرانی هاست. در هر صورت با برخورد دوباره بالا های جهان، فرصت تاریخی در اختیار ایرانی ها قرار گرفته است.
امروزه ایران عزیز با داشتن میلیونها جوان تحصیل کرده، و جغرافیایی مهم با منابع بسیار، می تواند معادلات تاریخی را در قرن 21 به نفع خود بر هم بزند. هوشیاری و دقت، تحلیل و تعلیل اصول مهمی هستند، که باید بر احساس و عاطفه تاریخی غلبه کند، جوانانی که بر موج زمان سوار هستند، به راه خود خواهند رفت و تاریخ را شکاف می دهند، و دیوارهای ساختگی و دروغ را فرو می ریزند. سطحی نگری و شتاب زدگی و هیجان رفتگی دور از انتظار تاریخ سازی است، و باعث از بین رفتن انرژی های ملی می گردد، و سوء استفاده امپریالیست نو را در پی دارد.
بریتانیا نیروهای وابسته خودش را در دو جناح نگه می داشت، تا اگر جناحی از فرامین استعماری کوتاهی کرد، جناح دیگر را به کار اصلی بگمارد تا دیگری را ترمیم نماید، اما روسیه فقط یک جناح نظامی و فاشیستی را ترجیح می داد. انگلیسها نفرات رده های اول سیاسی جناح ها را به ندرت و به دلایل خودشان به قتل می رساندند، ولی روسها با فضل خاص نظامیشان فرماندهان را بی دوام می کردند و به راحتی می کشتند. مهره های رده های دوم و سوم نیروهای محلی وابسته به استعمار انگلیس چندان کاری به سیاست های بالا دستی نداشتند، فقط به نوکری مفتخر بودند، ولی نوکران و نیروهای وابسته به روسیه کمتر مخ داشتند. مطابق طبیعی و ذات بشری، همیشه میان رده های هر کدام از نیرو های فوق اختلاف وجود داشت، و از این وضع توده های پائین دست مردم، برای اردوی ملی و مردمی استفاده موقت می بردند. در قرن 21 و با گذشت زمان آنها یعنی دشمنان تاریخی ایران، تکامل یافته اند، مردم هم باید احتیاط کنند که احتمالاً بازیچه این نیروها نگردند، آنها اسماً و مجازی از تمام سیاستها و گروه ها، راست، چپ و میانه، وسط بسیار استفاده می کنند، که جهت اغفال ملتها ساخته و شکل داده اند. به بهانه ها و کلک های مختلف و با ظاهر ملی و کشوری، خودشان را در همه جا، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، می چپانند، تا مقاصد امپریالیستی را پیش ببرند. شناختن دوست از دشمن و شعار های واقعی، امر مهمی است، که با دانستن تاریخ و اجتماعی بدون دروغ های دشمنان امکان پذیر است.
در آن دویست سال 18 تا 20 میلادی، ایرانی در شرایط خوبی نبود، اما اینک ملت ایران در رأس حرکت های نو می باشد، و حتی می تواند جهان را در تمام بعد آن متحول نماید، که این مسئله مهم و حیاتی است. دقت نظر ایرانی ها از نفوذ دوباره و تاریخی استعمار گران جدید، جلوگیری خواهد کرد. باید توجه داشت ملت های امروز ایران آن مردم 30 یا 70 سال پیش نیستند، امروز از سطح آگاهی و دانش و بالندگی برخور دارند، و استفاده گسترده از وسایل تکنولوژیکی مدرن و امروزی را در بالاترین اندازه برخور دارند، و انقلاب دانایی قرن 21 را خوب می شناسند. هر حرکت کوچک و یا بزرگ سازنده از جانب توده مردم، و یا ویران کننده از طرف امپریالیست نو، به همه و همه مردم و اقشار جامعه مربوط می شود، درواقع این و آن و من و ما ندارد، باید در تمام موارد مردم عزیز ایران دقت و توجه داشته باشند. همچنین لازم است پویایی این خط با جغرافیای مهم آن، مورد تحلیل دقیق با حفظ کامل دمکراسی خواهی قرار گیرد، و اگر کسی فقط خود را ببیند کاملاً گمراه است، و بزرگی و شادابی ملت ایران را نشناخته. داشتن فعالیت و تحرک های ویژه در مسیر سازندگی تاریخ ایران بسیار مهم است، و هر اقدامی شکوفایی بیشتری برای رشد اجتماعی ایران را به دنبال دارد، تاریخ نشان داده که حرکت های جدا سری و قهر آمیز با ملت ایران محکوم به نابودی است. با شناخت تاریخی مطمئنن مردم ایران به عقب باز نمی گردند و تصور اینکه چهره ها و کارگزاران استعمار می توانند، هم میهن های عزیز را بر گردانند اشتباه و سادگی دشمنان می باشد.