انجمن‌
درود به شما کاربر گرامی
شما عضو انجمن نيستيد! برای دسترسی به تمام امکانات انجمن عضو شويد! عضويت شما در انجمن کمتر از يک دقيقه زمان خواهد برد

پس از عضو شدن، شما می‌توانید در این انجمن فعالیت کنید


آرزوی کافی برایت می کنم 37613094016853234573 آرزوی کافی برایت می کنم 60007724113348378230 آرزوی کافی برایت می کنم 90814888429963826013
انجمن‌
درود به شما کاربر گرامی
شما عضو انجمن نيستيد! برای دسترسی به تمام امکانات انجمن عضو شويد! عضويت شما در انجمن کمتر از يک دقيقه زمان خواهد برد

پس از عضو شدن، شما می‌توانید در این انجمن فعالیت کنید


آرزوی کافی برایت می کنم 37613094016853234573 آرزوی کافی برایت می کنم 60007724113348378230 آرزوی کافی برایت می کنم 90814888429963826013
انجمن‌
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةآرزوی کافی برایت می کنم Mainأحدث الصورمكتبة الصورجستجوثبت نامورود

 

 آرزوی کافی برایت می کنم

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
kamyab
مدیر بخش ادبی
مدیر بخش ادبی
kamyab


شمار پست‌ها : 1379
اعتبار : 266
تاریخ پیوستن : 2012-02-04
سن : 34
ایمیل : kamyabsecret@yahoo.com
ذكر

آرزوی کافی برایت می کنم Empty
پستعنوان: آرزوی کافی برایت می کنم   آرزوی کافی برایت می کنم Icon_minitime11/5/2012, 08:48

هواپیما درحال حرکت بود و آنها در ورودی کنترل امنیتی همدیگر را بغل کردند و ...
مادر گفت: دوستت دارم و آرزوی کافی برای تو می کنم.
دختر جواب داد: مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است.
محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تو می کنم .
آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت.
مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد.
آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند.
من نمی‌خواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی
خودش با این سؤال اینکار را کرد:
تا حالا با کسی خداحافظی کردید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟
جواب دادم:
منو ببخشید که فضولی می‌کنم چرا آخرین خداحافظی؟
او جواب داد:
من پیر و سالخورده هستم او در جای خیلی دور زندگی می‌کنه.
من چالش‌های زیادی را پیش رو دارم و حقیقت اینست که سفر بعدی او برای مراسم دفن من خواهد بود .
وقتی داشتید خداحافظی می‌کردید
شنیدم که گفتید : آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. می‌توانم بپرسم یعنی چه؟
او شروع به لبخند زدن کرد و گفت:...
این آرزویست که نسل بعد از نسل به ما رسیده. پدر و مادرم عادت داشتند که این را به همه بگن.
او مکثی کرد و درحالی که سعی می‌کرد جزئیات آن را بخاطر بیاورد لبخند بیشتری زد
و گفت: وقتی که ما گفتیم آرزوی کافی را برای تو می‌کنم، ما می‌خواستیم که هرکدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته می‌ماند داشته باشیم.
سپس روی خود را بطرف من کرد و این عبارتها را که در پائین آمده عنوان کرد :...
***
آرزوی خورشید کافی برای تو می‌کنم که افکارت را روشن نگاه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است .
آرزوی باران کافی برای تو می‌کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .
آرزوی شادی کافی برای تو می‌کنم که روحت را زنده و ابدی نگاه دارد .
آرزوی رنج کافی برای تو می‌کنم که کوچکترین خوشی‌ها به بزرگترینها تبدیل شوند .
آرزوی بدست آوردن کافی برای تو می‌کنم که با هرچه می‌خواهی راضی باشی .
آرزوی از دست دادن کافی برای تو می‌کنم تا بخاطر هر آنچه داری شکرگزار باشی .
آرزوی سلام‌های کافی برای تو می‌کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحتری داشته باشی ...
بعد شروع به گریه کرد و از آنجا رفت .
می گویند که تنها یک دقیقه طول می کشد که دوستی را پیدا کنید
تا از او قدردانی کنید اما یک عمر طول می‌کشد تا او را فراموش کنید .
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
آرزوی کافی برایت می کنم
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن‌ :: مطالب گوناگون :: ادبیات :: داستان-
پرش به: